امروز : شنبه ۱۹ آبان ۰۳ - Saturday 9th November 24

نکات خواندنی از نوید محمدزاده - کلبه سرگرمی و کولاک

شایعه دستمزد ششصد میلیون تومانی در هر ماه!

نوید محمدزاده متولد هفده فروردین شصت و پنج در ایلام است. کمتر هنردوستی پیدا می شود که این روزها نوید محمدزاده را نشناسد. بازی های نوید محمدزاده در فیلم های «ابد و یک روز»، «لانتوری» ، «خشم و هیاهو» و «متری شش و نیم» نشان از توانایی های بالای بازیگری او دارد. در کارنامه هنری وی همچنین می توان به فیلم های «خفه گی»، «سیزده»، «در میان ابرها»، «ناهید» و «لرزاننده چوبی» اشاره کرد. او دو بار موفق به کسب سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده است. به مناسبت اکران فیلم «سرخپوست» در این شماره سراغ نوید محمدزاده رفته و نکات خواندنی این شماره را به او اختصاص داده ایم.

تهیه و تنظیم: عباسعلی اسکتی

یک: سال هشتاد و دو بعد از گرفتن دیپلم به آموزشگاه هفت هنر کرج رفت.

دو: در آنجا زیر نظر اساتیدی مثل محمد یعقوبی، مهتاب نصیرپور، نوید فرح مرزی آموزش دید.

سه: تا چند سال در اجراهای خصوصی بازی می کرد.

چهار: خودش روندی را که طی کرده، دوست دارد و می گوید آدم باید پله پله پیش برود.

پنج: شروع کار حرفه ای اش در فیلم «در میان ابرها» کار اقای روح ا… حجازی بوده است.

شش: در سال هشتاد و هشت در فیلمی از «بهروز قبادی» بازی کرد که مجوز نگرفت!

هفت: اولین اجرای عمومی اش نمایش «پسران آفتاب» بود که در همان شهر کرج اجرا کرد و برای آن کار، جایزه دوم بازیگری بخش بین الملل جشنواره دانشجویی را گرفت.

هشت: به نظر او بداهه چیزی است که باید در تمرین ها به وجود بیاید، هر چند در موقع اجرا هم گاهی اتفاق هایی پیش می آید که غیر از بداهه های دیالوگی، بداهه رفتاری دارد.

نه: فیلم «کوکوی کبوتران حرم» علیرضا نادری را بی نظیر می داند و سه بار آن را تماشا کرده است.

ده: معتقد است تماشاچی در نهایت دوست دارد انسان ها را ببیند.

یازده: می گوید بازیگر باهوشی نیست، اما هر بازیگری باید هوش این را داشته باشد که نقش ساده را ساده بازی کند.

دوازده: همیشه دوست دارد تجربه های جدید داشته باشد، اما مخالف این است که می گویند بازیگر همه کاری را باید انجام بدهد.

سیزده: می گوید لازم نیست که شما هر کاری را انجام بدهید برای اینکه بگویید «ببینید من چه بازیگری هستم! من رئال را بازی می کنم، کلاسیک را هم بازی می کنم».

چهارده: از نظر او  وقتی آل پاچینو در تاجر ونیزی یک بازی کلاسیک می کند، آن را پاچینویی بازی می کند!

پانزده: می گوید اگر کارگردان قرار باشد مرتب بگوید تو این را بگو، این جور راه برو، این شخصیت این طور نگاه می کند و… نمی تواند و می گوید این شاید به خاطر کُرد بودنش است.

شانزده: از نظر او بدترین چیز ممکن این است که بازیگر را یک ابزار تلقی کنیم، به هیچ وجه بازیگر ابزار نیست.

هفده: بعد از دریافت جایزه فستیوال ونیز گفت: افتخار می کنم که ایرانی هستم.

هجده: در مواجهه با تماشاگر نگران است که باعث آزردگی اش نشود و خسته اش نکند.

نوزده: اعتقاد دارد در هنر به اندازه یک سر سوزن باش، ولی خودت باش! اینکه به هر قیمتی در هنر باشی، خوب نیست.

بیست: تنها تفاوت بازی در سینما و تئاتر را در جریان صدا می داند، آنجا با بومِ صداست و اینجا صدای طبیعی بازیگر.

بیست و یک: فوتبال بازی می کرده و عاشق فوتبال بوده است.

بیست و دو: قرار بود برود تیم نوجوانان سایپا تا اینکه یک روز فیلم «سوته دلان» علی حاتمی را با بازی فوق العاده بهروز وثوقی می بیند.

بیست و سه: همان شب فیلم «قیصر» را دیده است.

بیست و چهار: روز بعد می رود ویدئو کلوپ و فیلم «صورت زخمی» پاچینو را می خرد و بعد دچار جنون بازیگری می شود.

بیست و پنج: هوادار متعصب استقلال است.

بیست و شش: در جریان بحران مدیریت تیم استقلال، در اینستاگرامش نوشت: استقلال در حال نابودی است و نمایندگان مجلس در حال سکوت!

بیست و هفت: نظرش در مورد هومن سیدی این گونه است: «سینمای خاص خودش را دارد که طبیعتا با نگاه سایر کارگردان ها متفاوت است. سعی می‌کنم در فیلم او همان چیزی را بازی کنم که به نگاه او نزدیک است.»

بیست و هشت: می گوید بعضی وقت‌ها از قول من چیزهایی منتشر شده که بامزه است!

بیست و نه: تنها خط قرمزش، بازی در نقش‌های سیاسی است!

سی: سر فیلم بهروز قبادی، بچه های تدارکات را عاصی کرده بودم آنقدر که از آنها راجع به کارش می پرسید. می گوید بعضی وقت ها کسی که خیلی معمولی است، نظرش می تواند خیلی به تو کمک کند.

سی و یک: راجع به بازیگری نظرش این است:  «حرفه ما حرفه ای است که در آن آدم، باید خوب بقیه را هم بخواهد.»

سی و دو: اعتقاد دارد که این راهِ موفقیت یک بازیگر است، تا وقتی که کار خوب دیگران را تحسین نکنید و نتوانید متواضعانه کار خوب آن ها را ببینید و برایشان خوشحال باشید، نه دیگران خوب تو را می گویند و نه به جایی خواهی رسید.

سی و سه: وی دو بار پیاپی موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شده است.

سی و چهار: شایعه شد برای حضور در سریال نمایش خانگی قورباغه،  دستمزد ششصد میلیونی حتی برای روزهای بیکاری گرفته است!

سی و پنج: بسیاری از هنرپیشه های سینما معتقدند او ماندگار می شود.

سی و شش: برای بازی در فیلم “بدون تاریخ،  بدون امضا” موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد بخش افق های جشنواره ونیز شد.

سی و هفت: تلخ ترین تصویر در حوزه کاری اش ساعت های نزدیک اختتامیه جشنواره فجر است که پیراهن و کت اتو شده اش روی در ماند و تنها برادرش این تصویر را دیده است.

سی و هشت: همان شب تئاتر «شکلک» کیومرث مرادی بود و جواد عزتی قرار بود جای او بازی کند که بعد از این اتفاقات، کیومرث مرادی گفت نمی شود و باید بیایی بازی کنی.

سی و نه: او را سوار ماشین کردند، در حال که که اشک می ریخته، روی سن همه چیز یادش می رود. آن شب تشویق می شود، اما نه در اختتامیه جشنواره فجر بلکه روی سن تئاتر.

چهل: می گوید «کت و شلوارم هم همان جا که آماده کرده بودم بپوشم و بروم جایزه ام را بگیرم دست نخورده، روی دستگیره در جا ماند.»

چهل و یک: از نوجوانی جلوی آینه تمرین سیمرغ گرفتن می کرده است.

چهل و دو: کم مصاحبه می کند، هر چند که خوب حرف می زند!

چهل و سه: پس از پست جنجالی وریا غفوری، بازیکن استقلال، در اینستاگرام و فراخوانده شدن از سوی وزارت ورزش برای ارائه توضیحات به حمایت از او پرداخت.

چهل و چهار: بعد از تماشای فیلمی به همراه هوتن شکیبا، جواد عزتی، مانی حقیقی و امیرحسین رستمی یکی از تصویربرداران را مجبور به پاک کردن فیلم ضبط شده اش کرد.

چهل و پنج: بعد از اعلام نامزدهای سیمرغی که به او ندادند، مادرش به او زنگ زد و گفت: اشکال ندارد، امسال جایزه نمی گیری، این هیئت داوران، عقبه سینما هستند و باید به نظر آنها احترام بگذاریم.

چهل و شش: واکنش او به عکس العمل کاربران اینترنتی به وضع لباس پوشیدنش این بود: لطفا کتاب بیشعوری را بخوانید!

چهل و هفت: سلفی نوید محمدزاده و قربانی اسید پاشی، موجی از بازتاب در شبکه های اجتماعی داشت. عکس دو نفره نوید محمدزاده با مرضیه ابراهیمی، دختری که در جریان اسیدپاشی در اصفهان نیمی از صورتش را از دست داده است، به صورت گسترده در شبکه های اجتماعی منتشر شد.

چهل و هشت: محمد زاده نیز به مناسبت عروسی او عکسش را منتشر کرد و نوشت: این عکس درس زندگی مرضیه جانه، هم غم تو این عکس هست، هم قربانى بودن و درست مى گى، قربانى بودن از خود اسید پاشى بدتره. تو این عکس هم امید وجود داره، هم نشون دادى مى شه با نصف صورت هم زندگى کرد. درود به شرفت.

چهل و نه: با انصراف حامد بهداد از بازی در اجرای الیورتوئیست، او در این تئاتر روی صحنه رفت.

پنجاه: با همراهی علی دایی، چند میلیارد تومان برای کمک به زلزله زدگان کرمانشاه جمع آوری کردند.

پنجاه و یک: برای بازی در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» آموزش موتورسواری دید.

پنجاه و دو: وقتی برای فیلم «ناهید» در جشنواره کن حاضر شد، در حالی که اغلب حاضران با استایل رسمی و کت و شلوار در این مراسم حضور داشتند، او با یک استایل اسپرت و عجیب شرکت کرد. این تیپ واکنش های بسیاری را در شبکه های مجازی به همراه داشت و حتی به تلویزیون هم کشیده شد.

پنجاه و سه: بعد از دریافت جایزه آسیا پاسیفیک آن را به بازماندگان زلزله کرمانشاه تقدیم کرد.

پنجاه و چهار: به نظر او چه در سینما و چه در تئاتر باید به شکلی بازی کنید که برای مخاطب باورپذیر باشد.

پنجاه و پنج: ادعا نمی کند بازیگر خوبی است، اما یک چیز را می تواند بگوید و آن این است که بازیگری است که شبیه هیچ بازیگری نیست. می گوید: شاید بازیگر بدی باشم، ولی مدل خودم هستم.

پنجاه و شش: به این ایمان دارد که خداوند آدم ها را در شکل های مختلف می آفریند، پس باید رفتارهای مختلفی هم داشته باشیم. هر آدمی ویژگی های خاص خودش را دارد.

پنجاه و هفت: با وجود شهرت یکی از پرکارترین بازیگران تئاتر است.

تاریخ انتشار : 21 جولای 19 دیدگاه : بدون دیدگاه